هفته 34

پسر قشنگم سلام من نتونستم تو این مدت زیاد بیام و از خاطرات بارداری بنویسم مامان جون منو ببخش ...راستش یکم مامانت تو این چیزا تنبله ایشالا وقتی به دنیا بیا سعی میکنم خاطراتت رو زود به زود بیام ثبت کنم...

پسرم الان شما تو هفته 34 بارداری  و اوایل 35 من هستی ...داریم برای اومدنت لحظه شماری میکینم قشنگم.. ایشالا این چند هفته باقی مانده هم به خوبی و سلامتی طی کنی و به سلامت بیا تو بغل من و بابا کیوانت که بی صبرانه منتظرته...چند روز قبل سال نو رفتیم بیمارستان دکتر ویزیت کرد و گفت بعد تعطیلات دیگه باید برم تهران پیش مادربزرگت بمونم و زیاد تو جاده  در رفت امد نباشم ..راستی پسر قشنگم سال نوت مبارک مامانی  ایشالا سال دیگه باهم سر سفره هفت سین نشستیم و سال نو رو جشن میگیریم

امسال خدای مهربون بهترین و ناب ترین عیدیش رو به من داد خدایا هزارا هزار بار شکر برای عیدی زیبای امسالم.....

بابای کیوانت مرتب باهات حرف میزنه میدونم صداش رو میشنوی چون با شنیدن صداش خیلی ورجه ورجه هات بیشتر میشه مامانی .این روزها خیلی هوامو داره و نمیزاره کوچکترین چیزی ناراحتم کنه ..تو بهترین بابای دنیا رو خواهی داشت حالا میای ایشالا میبینی و ازش خیلی چیزها یاد میگیری ..

قبل عید رفتیم تخت و کمدت رو سفارش دادیم و قراره تو هفته سوم فروردین بیارن امیدوارم قبل اومدنت بیارن چون خیلی مطمن نیستم بیارن تا قبل اومدنت

پسر ماهم شیطنت هات این روزها خیلی زیاد شده فکر میکنم جات تنگ شده و البته خب حق داری اما به نظرم در کل پسر نجیب و صبوری هستی اینو از رفتارهای داخل شکمم میفهممم اذیت نداری اصلا و من مطمنم تو یکی از گل ترین پسرای دنیایی عشق مامان 

این روزها فقط یکم کمرد دارم که خب قابل تحمله ولی در کل از روند بارداریم راضی بودم تا اینجا 

مامانی و بابایی منظورم پدر بزرگ و مادربزرگت و دایی و عزیز  منظورم مامان بابا بیصبرانه منتظرتن عزیزم ....نمیدونم قراره چی صداشون کنی هنوز ..امیدوارم حضورت همون معجزه موعود باشه تو زندگی همه مون و قدمت برای همه ما خیر باشه نازنین پسرم که میدونم هست راستی بابا کیوانت توی اردیبهشت امتحان جامع دکترا داره پسرم خودت یه طوری تنظیم کن با امتحان بابا کیوانت تداخل پیدا نکنه من خیلی نگرانم وقتی من برم بیمارستان یه وقت اون سر جلسه باشه دقیقا ...خدایا سپردمش به تو اینم خودت ردیفش کن...

دیگه فعلا همینا ....اهان باورت میشه هنوز اسم قطعی برات انتخاب نکردیم البته بیشتر داریم کارن صدات میکنیم ایشالا از اسمت خوشت بیاد به معنی دلیر و شجاعه .امیدوارم مثل اسمت ادم شجاعی باشه تو زندگیت و همینطور در تصمیم های مهم پیش روت و اینو بدون بعد از خدا منو بابا کیوانت همیشه پشتت هستیم نمیدونم بازم فرصت میشه بیام بنویسم یا نه .شایدم دفعه بعدی که میام تو تو بغل مامانی باشی و من از خاظرات زایمانم دارم مینویسم.تورو به خدای مهربونمون میپسرم پسر عزیزم خودش الهی مواظب همه نی نی ها و همچنین تو باشه

اول هفته 35 شنبه 4 فروردین 97 ساعت نزدیک 7